بسیاری مفاهیم مدیریت فرایندهای کسب و کار را با بهبود فرایندهای کسب و کار اشتباه می گیرند.
بهبود فرایندهای کسب و کار BPI از طریق به کارگری تکنیک ها و ابزارهایی از جمله شش سیگما، مدیریت ناب، مدیریت کیفیت جامع و امثالهم امکان پذیر است.
بسیاری مفاهیم مدیریت فرایندهای کسب و کار را با بهبود فرایندهای کسب و کار اشتباه می گیرند.
بهبود فرایندهای کسب و کار BPI از طریق به کارگری تکنیک ها و ابزارهایی از جمله شش سیگما، مدیریت ناب، مدیریت کیفیت جامع و امثالهم امکان پذیر است.
در مطلب قبلی به معرفی چارچوب چانگ در استقرار BPM پرداختیم و ۲ فاز ابتدایی این چارچوب را تشریح کردیم. در این قسمت مابقی مراحل چارچوب چانگ در استقرار BPM را شرح می دهیم.
فاز ۳: آنالیز
دراین فاز برنامهریزی و تحلیل فرآیندهای پروژه انجام میگیرد. ورودیهای این فاز فرآیندهای انتخاب شده جهت بهبود به وسیله دفتر پیادهسازی و زمان تخمینی انجام پروژه هستند. به محض اینکه هدف پروژه مشخص شد، تیم پروژه، باید تشکیل گردد. در این فاز، تیم پروژه، منشور پروژه را توسعه میدهد و فرآیندهایی را که محدودهی پروژه هستند، تحلیل میکند. در زیر به صورت خلاصه فعالیتهایی که به این فازها مربوط میشوند، آورده شدهاند. در ادامه گامها به صورت اجمالی توضیح داده شدهاند.
جیمز چانگ بنیانگذار و رئیس شرکت مشاورین Ivy میباشد. وی تجربیات گستردهای در زمینهی پیادهسازی راهکارهای کسب و کار با قابلیت برنامهریزی منابع سازمان (ERP) و راهکارهای یکپارچگی فرآیند- محور برای ۵۰۰ شرکت Fortune دارد.
چارچوب کلی چانگ رویکردی از بالا به پایین دارد. بدین معنا که در ابتدا سطوح بالای سازمانی را درگیر پروژه میکند و بعد به سطوح پایینتر میپردازد. این متدولوژی تغییراتی بنیادین در سازمان ایجاد می کند؛ با این وجود نمیتوان آن را یک متدولوژی رادیکال از لحاظ ایجاد تغییرات ساختاری دانست.
ماتیاس وسک این چارچوب را در سال ۲۰۰۷ ارائه کرده است. این چارچوب با توجه به چرخه حیات فرآیندهای کسب و کار طراحی شده است. چارچوبی که معرفی میشود، با بررسی کردن فازهایی که برای توسعهی کاربردهای فرآیند کسب و کار الزامی هستند، یک دید گسترده و پروژه محور دارد. و رویکردی همزمان از بالا به پایین و پایین به بالا دارد.
همانطور که پیشتر ذکر شد، این چارچوب همه مراحل چرخه حیات BPM را پوشش میدهد و از این نظر چارچوب جامعی است. اما فازها و گامهای این چارچوب فاقد جزئیات لازم برای پیادهسازی آن هستند و چارچوب تنها به بیان کلیات اکتفا کرده است. هر چند این موضوع باعث انعطافپذیری چارچوب شده است؛ اما ریسک استفاده از آن را افزایش میدهد.